Write، بيروقراطيون، إداريون
٤٬٩٤١
تعديل
Mohsenmadani (نقاش | مساهمات) لا ملخص تعديل |
Mohsenmadani (نقاش | مساهمات) لا ملخص تعديل |
||
سطر ١: | سطر ١: | ||
شراة يكى از القاب [[خوارج]] و یا نامی دیگر برای این فرقه است. | شراة يكى از القاب [[خوارج]] و یا نامی دیگر برای این فرقه است. | ||
الشرع من ألقاب الخوارج أو اسم آخر لهذه الطائفة. | |||
==معنای لغوی شراة== | ==معنای لغوی شراة== | ||
شراة در لغت به معنای فروشندگان است و مفرد آن شارى می باشد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 253</ref> | شراة در لغت به معنای فروشندگان است و مفرد آن شارى می باشد. | ||
الشرع في الكلمة يعني البائعين ومفرده الشرع. [1] | |||
<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 253</ref> | |||
==وجه تسمیه== | ==وجه تسمیه== | ||
خوارج اين نام را مأخوذ از آيه: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ .. سوره بقره، آیه 207» می دانند و به همین دلیل آن را برای خود انتخاب كردند، زیرا که به گمان خویش جان خود را براى پاداش اخروى فدا مى كردند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 253</ref> <ref>مقدسی مطهر، البدء و التاریخ، ج5، ص 135</ref> <ref>ملطی شافعی محمد، التنبیه و الرد، ص47</ref> <ref>حمیری نشوان، الحور العین، ص 200</ref> <ref>بشیشی محمود، الفرق الاسلامیة، ص 41</ref> <ref>مقریزی احمد بن علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار ، ج2، ص355</ref>همچنین ابوالحسن اشعری آورده است که خوارج را شراة (جمع شاری) نام نهاده اند به این جهت که می گویند خود را در طاعت خدا فروخته ایم. <ref>اشعری ابو الحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص206</ref> علاوه، ملطی شافعی، این نام را یک بار بر اصل خوارج اطلاق کرده و بار دیگر می نویسد: نام فرقه دهم از خوارج، شراة است. <ref>ملطی شافعی محمد، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ص53</ref> | خوارج اين نام را مأخوذ از آيه: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ .. سوره بقره، آیه 207» می دانند و به همین دلیل آن را برای خود انتخاب كردند، زیرا که به گمان خویش جان خود را براى پاداش اخروى فدا مى كردند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 253</ref> <ref>مقدسی مطهر، البدء و التاریخ، ج5، ص 135</ref> <ref>ملطی شافعی محمد، التنبیه و الرد، ص47</ref> <ref>حمیری نشوان، الحور العین، ص 200</ref> <ref>بشیشی محمود، الفرق الاسلامیة، ص 41</ref> <ref>مقریزی احمد بن علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار ، ج2، ص355</ref>همچنین ابوالحسن اشعری آورده است که خوارج را شراة (جمع شاری) نام نهاده اند به این جهت که می گویند خود را در طاعت خدا فروخته ایم. <ref>اشعری ابو الحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص206</ref> علاوه، ملطی شافعی، این نام را یک بار بر اصل خوارج اطلاق کرده و بار دیگر می نویسد: نام فرقه دهم از خوارج، شراة است. <ref>ملطی شافعی محمد، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، ص53</ref> | ||
ويعتبر الخوارج أن هذا الاسم مشتق من الآية: كانوا يضحون. [2] [3] [4] [5] [6] [7] ذكر أبو الحسن الأشعري أيضًا أن الخوارج قد أطلق عليهم اسم الشرع لأنهم يقولون إننا بعنا أنفسنا طاعة لله . [8] بالإضافة إلى ذلك ، أشار ملاطي شافعي ذات مرة إلى هذا الاسم على أنه أصل الخوارج وكتب مرة أخرى: اسم الطائفة العاشرة للخوارج هو الشرع. [9] | |||
== پانویس == | == پانویس == |